۷ شاه کلید برای شروع کردن عالی
شروع کردن یکی از سخت ترین کارهای دنیاست. البته شروع کردنی که به ادامه و نتیجه منتهی شود. من خودم از سال نود و پنج بارها تلاش کردم شروع کنم ، اما هر بار به دلایلی موفق به این کار نمی شدم. هر بار یک مشکل یا یک چالش باعث می شدم من شروع نکنم ، اما بلاخره درسال نود و هشت شروع کردم . به جرئت می توانم بگویم این شروع کردن بهترین نقطه عطف زندگی من بود و در این مقاله در مورد ۷ شاه کلید برای شروع کردن صحبت می کنم .
شروع کردن به تنهایی کافی نیست بلکه باید همراه با ادامه باشد. این زمانی اتفاق می افتد که ما به یک سری مسائل آگاه باشیم . یک سری مهارت ها را بلد باشیم و از قبل خودمان را آماده کرده باشیم . یعنی از قبل آمادگی روبه رو شدن با یک سری مسائل و چالش ها را داشته باشیم. در این مقاله منظور ما از شروع کردن، شروع کردنی است که با ادامه و نتیجه همراه است، به عبارت دیگر شروع قدرتمند.
۱- پذیرش
شروع کردن با پذیرش اتفاق می افتد. من یک فیزیوتراپیست هستم و با بیماران مختلف سرو کار دارم . زمانی مریض به ما مراجعه می کند که باور دارد به درمان نیاز دارد ، یعنی زمانی که می پذیرد نیاز به مداخله درمانی دارد. به همین خاطر به ندرت پیش می آید که یک نفر بدون مشکل و درد به ما مراجعه کند. یک موضوع دیگر این است که مداخلات ما زمانی جواب می دهد که مریض خودش هم برای خوب شدن تلاش کند .
در بحث موفقیت و رشد فردی نیز دقیق مانند بالاست، یعنی تا زمانی که مخاطب خودش نپذیرد نیاز به تغییر دارد اتفاقی نمی افتد. در این وسط یک مربی خوب ، یک آموزش و یا یک مشکل می تواند یک تلنگر ایجاد کند. یعنی باعث شود فرد کم کم به این نتیجه برسد که باید شروع کند. برای این که متفاوت از قبل باشد، به عبارت دیگر کارهایی را انجام دهد که قبلا انجام نمی داد. همچنین از انجام دادن بعضی کارها خودداری کند.
بنابراین قدم اول برای شروع کردن و تغییر این هست که ما بپذیریم نیاز به تغییر داریم. این پذیرش باید ما را وادارد به این که به دنبال یک زندگی بهتر حرکت کنیم، این پذیرش باید ما را آشفته کند . این پذیرش باید ما را آماده پرداخت بهای تغییر و یک زندگی بهتر کند.
۲- مسئولیت پذیری
شروع کردن نیازمند مسئولیت پذیری است. من بارها افراد بالغی را دیده ام که ادعا می کردند دلیل تمام بدبختی ها آن ها جامعه است. من نمی گویم جامعه و اطرافیان تاثرگذار نیستند و قبول دارم که خانواده ، محیط زندگی و خیلی از چیزهای دیگر در سرنوشت ما نقش دارند. بله نقش دارند اما تعیین کننده نهایی نیستند، پذیرش این موضوع خیلی به ما کمک می کند تا بتوانیم شروع کنیم . وقتی ما دیگران را مقصر می دانیم شروع کردن خیلی برای ما سخت است .
شروع کردن و تغییر وقتی اتفاق می افتد که ما مسئولیت زندگی خودمان را برعهده بگیریم. یک نکته مهم دیگر در مورد مسئولیت پذیری این است که از خودمان یک سوال بپرسیم. این سوال که آیا با مقصر دانستن دیگران تغییری در زندگی ما ایجاد می شود ؟
اگر خوب به این سوال فکر کنیم می بینیم که این کار نفعی برای ما ندارد . اصلا فرض کنید دیگران مقصرند و آنها باعث شده اند که ما شکست بخوریم . چه چیزی عوض می شود؟ آیا زندگی ما بهتر می شود؟ باور کنید با مقصر دانستن دیگران زندگی ما بهتر نخواهد شد. بنابراین به جای این کار بیاییم مسئولیت زندگی خودمان را به صورت کامل برعهده بگیریم، یعنی بپذیریم که ما مسئول این هستیم که زندگی بهتری برای خودمان بسازیم.
پس قدم دوم برای شروع و تغییر این است که ما مسئولیت زندگی خودمان را بر عهده بگیریم. زمانی که این اتفاق بیفتد ما برای بهتر شدن این زندگی هرکاری که لازم باشد انجام می دهیم .
۳- تصمیم قاطعانه
یک بار برای همیشه تصمیم بگیر، تصمیم بگیر شروع کنی . تصمیم بگیر تغییر کنی و تصمیم بگیر زندگی بهتری برای خودت بسازی . خیلی از ما یک مشکل اساسی داریم، یک مشکلی که باعث شده بارها کارها را نیمه کاره رها کنیم . این مشکل بزرگ این هست که ما قبل از این که کامل در مورد چیزی فکر کنیم سریع تصمیم می گیریم . اما تصمیم ما معمولا یک تصمیم شل و ول است و هرگاه که حوصله داشتیم کارهای لازم را انجام می دهیم و نتیجه این ها میشه شکست.
شروع کردن و تغییر مستلزم یک تصمیم قاطعانه است . برای این کار بهتر است قبل از هر چیزی ابتدا تمام جوانب کار را بررسی کنیم، بعد ببنیم آیا می ارزد که ما تغییر کنیم یا خیر و در نهایت یک تصمیم قاطعانه بگیریم. برای این که بتوانیم تما جوانب تغییر را بررسی کنیم بهتر است ابتدا چهار سوال زیر را از خودمان بپرسیم .
یک : تغییر نکردن چه منفعت هایی برای ما دارد ؟
دو : تغییر کردن چه هزینه هایی برای ما دارد ؟
سه : تعییر نکردن چه هزینه هایی برای ما دارد ؟
چهار : تغییر کردن چه منفعت و مزایایی برای ما دارد؟
پاسخ به چهار سوال بالا خیلی به ما کمک می کند تا به صورت واقع بینانه تصمیم به تغییر بگیریم. بعد از این که به این نتیجه رسیدیم که باید تغییر کنیم یک تصمیم قاطعانه بگیریم، یعنی تصمیم بگیریم از این به بعد به هر نحوی که شده و تحت هر شرایطی کارهای لازم برای موفقیت را انجام بدیم، نه این که فقط زمانی که حال ما خوب بود و حوصله داشتیم.
تصمیم قاطعانه از مهمترین فاکتور ها برای شروع کردن است . در واقع اکثر افراد موفق و خودساخته از یک جایی تصمیم گرفتند که شروع کنند و آن جا نقطع عطف زندگی آن ها بود . البته آن ها تصمیم گرفتند که کارهای لازم برای موفقیت خودشان را تحت هر شرایطی انجام دهند. شما هم اگر می خواهید شروع کنید باید تصمیمی قاطعانه بگیرید .
۴- چرایی تغییر
کسی که برای شروع خودش چرایی داشته باشد در هر شرایطی می تواند شروع کند. مهمترین فاکتور برای تغییر همین چرایی است. ما خیلی وقت ها خواستیم کاری را شروع کنیم اما چون برای آن دلیل محکمی نداشتیم نتوانستیم . مثلا شب عید ها کلی برنامه ریزی می کردیم اما فقط چند روز بود. چون بیشتر اوقات به جای دلیل و چرایی ما دنبال هیجان بودیم .
چرایی شروع یعنی اینکه ما برای شروع کردن خودمان دلیل داشته باشیم. یعنی بدانیم که چرا باید شروع کنیم و چرا ما نیاز به تغییر داریم . زمانی که ما دلیل داریم برای شروع کردنمان راحت تر از پس مشکلات بر میاییم و به راحتی تسلیم نشده و رها نمی کنیم . نکته مهم این است که هر چه دلیل ما محکم تر باشد احتمال موفقیت ما بیشتر است.
یک راهکار ساده برای پیدا کردن دلیل و چرایی تغییر این است که ما به چهار فاکتور توجه کنیم . چهار فاکتور زیر خیلی می توانند به ما در پیدا کردن دلیل و چرایی کمک کنند:
یک : توجه به مشکلات الان ، یعنی الان چه مشکلاتی داریم که با تغییر کردن برطرف می شوند.
دو : توجه به ترسها، الان چه ترس هایی داریم که اگر شروع نکنیم به واقعیت تبدیل می شوند.
سه : توجه به اجبار ها : چه اجبارهایی داریم که با تغییر کردن تبدیل به انتخاب می شوند
چهار : توجه به رویاها : چه رویا و آرزو هایی داریم که باید شروع کنیم تا به آنها برسیم.
بنابراین اگر می خواهید شروع کنیم و زندگی خود را تغییر دهیم باید دلیل داشته باشیم. یک دلیل محکم و قوی که بزرگتر از تمام بهانه های ما باشد .
کسی که با چرایی زندگی کنار بیاید با هر چگونگی خواهد خواهد ساخت.
نیچه
۵- ارزش ها
افراد زیادی هستند که شروع می کنند اما به نتیجه نمی رسند. این موضوع می تواند دلایل زیادی داشته باشد . یکی از مهمترین دلایل این کار این است که خیلی از اهداف ما هماهنک با ارزش های ما نیست. این موضعوع مهمی است که باید دردر شروع به آن توجه کنیم . بی توجهی به ارزش ها در شروع کردن خیلی می تواند به ما ضرر وارد کند. ما دنبال اهدافی می رویم که با ارزش های ما سازگار باشد .
ارزش ها آن چیزایی هستند که ما دوستشان داریم به خاطر خودمان نه به خاطر حرف جامعه . خیلی وقت ها جامعه یک سری چیزها را به ما تحمیل می کند که ارزش ما نیستند . درنتیجه ما انگیزه کافی برای حرکت به سمت آن ها نداریم .در نتیجه ما نمی توانیم به آن ها برسیم.
بنابراین قبل از شروع کردن باید ارزش های خودمان را بشناسیم و هماهنگ با آن ها شروع کنیم. یک خبر خوب این است که ما یک پکیج خیلی کاربردی در مورد پیدا کردن ارزش ها آماده کردیم که به زودی بر روی سایت بارگذاری می شود. شما با تهیه این پکیج به راحتی می توانید ارزش های خودتان را بشناسید و از آن ها آگاه شوید.
۶- واقع نگری
شروع کردن با درد ، افتادن و کلی مشکلات همراه است. این مورد را شاید کمتر جایی دیده باشید. من خودم بارها در جاهای مختلف دیده ام که گفتنه اند فقط شروع کن. در این بخش از مقاله به یک موضوع خیلی مهم اشاره می کنم که برای شروع به آن نیاز دارید . قبل از هرچیزی این را بگویم که شروع کردن و افتاده نسبت به حسرت خوردن صد شرف دارد . اما این دلیل نمیشه که ما از یک سری واقعیت چشم پوشی کنیم.
شروع کردن و ادامه دادن آسان نیست. این را بپذیرید که با شروع کردن قرار نیست که ابر و باد و مه و خورشید و فلک به شما کمک کنند . برعکس از در و دیوار مشکلات بر روی ما فرود می آید . خواهش می کنم فکر نکنید که کائنات یا هر چیز دیگری برای شما فرش پهن می کند. این قانون زندگی است که هر تغییری با خودش یک سری مشکلات به وجود می آورد. پس از الان خود را برای آن آماده کنیم .
البته سوءتفاهم نشه . هدف من این نیست که دیدگاه بدبینی در شما ایجاد کنم. بلکه تنها به این خاطر گفتم که حودم در ابتدای کار سخنرانی با این مشکلات روبه رو شدم . پس از الان بدانیم که در ابتدای راه مشکلات فراوانی برای ما پیش می آید . اما این را نیز به خاطر داشته باشید که شروع کردن هزاران بهتر از نشستن و اقدام نکردن است، حتی اگر ما شکست بخوریم .
۷- سخن پایانی
اخیرا با معاون و مدیرمالی یکی از هلدینگ های بزرگ کشور نشستی داشتم. یک انسان موفق و کاربلد . خیلی جالب بود که با وجود موفقیت و دست آوردهایش حالش خوب نبود . خودش می گفت من این همه هم تلاش کنم ، پولدار و موفق بشم آخرش که چی ؟
تفاوتی ندارد که موفقیت ما چه قدر بزرگ است . مهم این است که در انتها کار اگر ارزشی به این دنیا اضافه نکرده باشیم خیلی وقت ها رضایتی در کار نخواهد بود. به همین خاطر هست که رسالت شخصی خیلی می تواند به ما کمک کند. رسالت شخصی یعنی کاری که ما عاشق انجام دادن آن هستیم و با آن می توانیم به این دنیا کمک کنیم . در واقع ما باید کاری انجام دهیم که در سایه آن به انسان های دیگر هم کمک کنیم که بهتر زندگی کنند.
این مورد آخر خیلی مهم است . چون اگر در شروع کردن و تغییر آن را لحاظ نکنیم ممکن است که ما شروع کنیم و حتی برسیم اما رضایتی حاصل نشود. بنابراین قبل از شروع از خودمان یک سوال بپرسیم. آن سوال این است که :
با این کار من قرار است چه ارزشی به این دنیا اضافه شود ؟ آخرش که چی و کاری را شروع کنیم که برای این سوال جوابی داشته باشیم .
این ۷ مورد در شروع کردن خیلی می توانند به ما کمک کنند که بتوانیم یک شروع قدرتمند داشته باشیم. شروعی که به ادامه و نتیجه منجر شود و حال خوب را به همراه داشته باشد.
شاد ، موفق و پرتلاش باشید .
امیر اسماعیل زاده / فیزیوتراپیست ، نویسنده و سخنران