تغییرکردن نیازبه دلیل دارد
نمیدانم الان در چه جایگاهی هستید ، نمیدانم چه قدر موفقید و نمیدانم چه قدر احساس خوشبختی می کنید . اما یک موضوع هست که خوب میدانم ، اینکه همه ما انسان ها دوست داریم پیشرفت کنیم . ما انسان ها بهتر شدن را دوست داریم . به همین خاطر اکثر اوقات در زندگی به دنبال تغییر هستیم . تغییری مساوی با بهتر شدن و بهتر کردن زندگی و تغییری مساوی با پیشرفت.
تغییرکردن نیازبه دلیل دارد
مسئله مهم این نیست که ما بخواهیم تغییر کنیم . مسئله مهم این هست که ما زمانی می توانیم تغییر کنیم که برای آن یک دلیل داشته باشیم . میخواهم به شما بگویم خواستن به تنهایی توانستن نیست ، خواستن زمانی تبدیل به توانستن و شدن میشه که همراه آن عمل و انجام دادن باشد . مهمتر از همه این هست که برای انجام دادن هر کاری نیاز به دلیل داریم ، دلیلی بزرگتر از بهانه ها مشکلاتی که سر راه ما قرار می گیرد .
پس برای تغییر و پیشرفت ما نیاز به دلیل داریم ، یعنی باید دلیلی برای پیشرفت خودمان و برای تغییر خودمان داشته باشیم . نکته مهم این هست که هرچه قدر که دلیل ما بزرگتر باشد احتمال موفقیت ما بیشتر است. پس از الان به بعد به جای خواستن دنبال دلیل باشید ، چون هر کاری که برای انجام دادن آن دلیل داشته باشیم راهی برای انجام دادن آن پیدا می کنیم .
" کسی که با چرایی زندگیش کنار بیاید با هر چگونگی خواهد ساخت "
نیچه
تغییر نیازمند دلیل است چون کسی که برای تغییر خود دلیل داشته باشد تغییر می کند ، چون این دلایل هستند که ما را به حرکت می اندازند .
۲ سوال مهم :
الان که در مورد تغییر صحبت کردیم دو سوال مهم مطرح میشه :
اول اینکه منظور از تغییر دقیقا چی هست ؟
دو : من چه طور دلیل پیدا کنم؟
بذارید جواب سوال اول را بدهیم که منظور ما از تغییر دقیقا چیه ؟
منظور ما از تغییر در این مقاله یک کلمه هست : پیشرفت ، یعنی هر جا در این مقاله از تغییر صحبت کردیم منظور ما پیشرفت است. حالا پیشرفت چیه ؟ پیشرفت یعنی من در یک زمینه یا زمینه هایی در زندگیم بهتر از دیروز خودم بشم . در مورد تغییر نیز چنین است ، یعنی به هیچ عنوان قرار نیست من خودم را با هیچ کس دیگری مقایسه کنم پس فقط خود ماییم و هیچ کس دیگری نیست. حالا که این طور هست باید بدانیم که خودمان بهتر از هر فرد دیگری می توانیم در مورد خودمان نظر بدیم.
پس گفتیم که تغییر یعنی اینکه ما در یک یا چند زمینه ای بهتر از دیروز خودمان باشیم . یک نکته مهم دیگر هم این هست که برای تغییر کردن ما نیازی به تخریب خود نداریم یعنی قرار نیست خودمان را سرزنش کنیم ، ما به این دلیل می خواهیم تغییر کنیم که در زندگی خودمان پیشرفت را احساس کنیم. دوبار تکرار می کنم در این رابطه ما فقط با دیروز خودمان مقایسه می شویم و حالا بریم سراغ سوال دوم که خیلی مهمتر و کاربردی تر است .
حالا چه طور دلیل پیدا کنیم ؟
پاسخ این پرسش را می توانید در چها رکلمه پایین پیدا کنید :
ترس مشکل اجبار رویا
این چهار کلمه بالا تنها چهار کلمه نیستند بلکه ساعت ها می توان در مورد آن ها فکر کرد و در مورد آن ها نوشت و صحبت کرد . اگر بتوانید این چهار مورد را در زندگی خود پیدا کنید دلیل کافی برای تغییر خواهید یافت ، دلیل که شما را به حرکت بیندازد ، دلیلی که به زندگی شما معنا بدهد و دلیلی که باعث شود شما برای رسیدن به زندگی بهتر حاضر به انجام هر کاری بشید . البته کاری که با ارزش های شما هماهنگ باشد .
ترس
ترس های ما انسان ها از بزرگترین موهبت های خداوند هستند ، البته تا زمانی که جلوی حرکت کردن ما را نگیرند . چون خیلی وقت ها این ترس ها این قدر بزرگ می شوند که مانع از اقدام و حرکت ما می شوند. بهتر است به ترس ها به عنوان یک هشدار نگاه کنیم؛ یک هشدار که باعث شود ما به تکاپو و حرکت بیفتیم . ادامه این مطلب را خوب بخوانید چون میخواهم یک چرایی به شما بدهم .
شاید بارها به شما گفته باشند که به بدی ها فکر نکنید و ترسی از آینده نداشته باشید . من اینجا کاملا برعکس این موضوع را به شما می گویم ، ازشما می خواهم مهم ترین ترس های خودتان را بنویسید . ترس هایی که میدانید که اگر تغییر نکنید و با این سبک زندگی پیش بروید با آن ها روبه رو می شوید . از شما می خواهم تک تک ترس های خودتان را بنویسید و باور کنید اگر الان اقدامی برای آن ترس ها نکنید خیلی از آن ها به واقعیت تبدیل میشوند.
پس بنویس که اگر وضعیت مالی خودت را بهتر نکنی مجبوری در سن پیری کار کنی .
بنویس که اگر وضعیت ارتباطی خودت را اصلاح نکنی بهت خیانت میشه .
بنویس که اگر اخلاقت را بهتر نکنی همه ترکت می کنند .
بنویس که اگر استرست را کنترل نکنی ممکنه دچار سکته بشی .
بنویس که اگر خشم و عصبانیت خودت را کنترل و درمان نکنی ممکنه فردا پشت میله های زندان باشی.
این ها تنها چند موردی هستند که خیلی از ما با سبک زندگی فعلی خودمان ممکن است تجربه کنیم. باور کنید من بد بین نیستم اما همین الان به دور و بر خودتان نگاه کنید افراد زیادی را می بینید که به این ها دچار شدند . شاید اگر قبلا به فکر تغییر خودشان بودند و تغییر می کردند دچار این روز نمی شدند . پس کمی فکر کنید تا ببینید با این سبک زندگی الان به کجا می روید ؟
یکی از مهمترین دلیل ما ترس های ما هستند . ترس هایی که اگر امروز تغییر نکنیم در آینده به واقعیت تبدیل می شوند و حالا یک سوال تکان دهنده : آیا هیچ ترسی ندارید که دلیل شما برای تغییر بشه ؟
مشکل
بذارید مستقیم برم سر اصل مطلب که چه طور از مشکلات فعلی دلیل برای تغییر پیدا کنیم . از شما می خواهم یه نگاه دقیقی به زندگی الان خودتتان بیندازید و سپس به سوالات زیر پاسخ دهید .
آیا هیچ مشکلی نیست که واقعا شما را اذیت کند؟
آیا درآمدی به حد کافی دارید ؟ درآمدی که به آن بتوانید خوب زندگی کنید ، درآمدی که با آن بتوان زندگی سالمی ساخت و پول کافی برای تفریح و سایر نیاز های زندگی داشته باشید ؟
آیا از لحاظ ارتباطی هیچ گونه مشکلی ندارید ؟
آیا احساس ارزشمندی و بزرگ و مهم بودن را در زندگی دریافت می کنید ؟
آیا هیچ کدام از اعضای خانواده ات به کمک تو نیاز ندارند ؟ آیا هیچ کدام از اعضای خانواده ات مشکلی ندارند که تو تنها با موفقیتت بتوانی آن را حل کنی ؟
آیا واقعا از زندگی و خودت رضایت داری ؟
آیا هیچ مشکلی در زندگی خودت و نزدیکانت نیست که الان نتونی بهترش کنی ؟
اگر پاسخ به تمام سوالات بالا منفی هست شما نیازی به تغییر ندارید . اما اگر تنها یکی از این مشکلات را داری این می تواند مهمترین دلیل تو برای تغییر باشد . چه دلیل بزرگتر از این که من دیگر نمی خواهم این مشکل را در زندگی خودم ، خانواده ام و یا جامعه ام ببینم ؟ یا می خوام کمی هم که شده به حل آن کمک کنم .
اجبار
اکثر ما انسان ها باور داریم که ما دارای قدرت انتخاب و اختیار هستیم و این یکی از مزیت های ما انسان ها نسبت به تمام موجودات دیگر است. اما راستش را بخواهید ما انسان ها خیلی وقت ها خودمان را از این قدت انتخاب حداقل در بعضی موارد محروم کرده ایم .
ما میریم لباس فروشی اما قدرت انتخاب هر لباسی را نداریم چون پولمان نمی رسد .
ما قدرت انتخاب هر رستورانی را نداریم چون از پس هزینه آن بر نمیاییم .
ما قدرت انتخاب شریک زندگی دلخواه و ایده آل را نداریم چون خودمان به اندازه کافی خوب نیستیم.
ما قدرت انتخاب سبک زندگی عالی و سالم نداریم چون نمی توانیم چرخ زندگی خود را بچرخانیم.
اینها تنها چند نمونه ای از موارد زیادیست که نشان می دهد الآن ما کاملا مختار نیستم. در عوض یک سری اجبار در زندگی داریم و حالا از شما می خواهم خوب به زندگی خود نگاه کنید . چه اجبار هایی در زندگی شما هست که تنها با تغییر کردن بر طرف می شود ، آیا هیچ اجباری در زندگی ندارید ؟
پس اگر واقعا به دنبال چرایی هستید کافیست خوب به این موضوع فکر کنید. بدانید که همین الان کلی اجبار در زندگیتون هست . کلی جا هست علیرغم میل باطنی نمی توانید انتخاب کنید ، یا اگر هم قدرت انتخاب دارید محدود به انتخاب از بین درجه دوم و سوم ها هستید.
سوال آخر آیا شمایی که آزادید این دلیل برای شما کافی نیست ؟ چرایی از این بزرگتر ؟
رویا
ما انسان ها برای خودمان رویایی داریم . رویایی مانند تغییر دادن جهان ، رویایی مانند کمک به یک ملت ، رویایی مانند … . ما با این رویا ها زندگی می کنیم . با آن ها می خوابیم . مدام دوست داریم به سمت آن ها حرکت کنیم و در مورد آن ها صحبت کنیم .آدم ها خیلی از چیزهای زندگیشان را فراموش می کنند اما رویا هاشون رو هرگز .
حالا من از شما یک سوال دارم :
آیا رویایی ندارید که به خاطرش شروع کنید ؟
آیا رویایی نیست که بخواهید به سمتش حرکت کنید ؟
آیا می پذیرید که رویاهاتون به زیر خاک بروند ؟
سی سال دیگه یا چهل سال دیگه احتمالا شما میانسالی را طی کرده اید . فرقی نمی کنه که آن موقع درچه جایگاهی هستید ، چون اگر دنبال رویای خود نرفته باشید حسرت خواهید خورد. برای اثبات این حرفم تلاش زیادی لازم نیست. کافیه با چند نفر از افراد مسن اطرافتان صحبت کنید ، خواهید دید که خیلی از آن ها این حسرت ته دلشان مانده است .
رویاهای ما می توانند قوترین و بزرگترین دلیل و چرایی ما باشند . چه دلیلی بزرگتر از این که من به این دلیل میخواهم تغییر کنم تا به سمت رویای خودم حرکت کنم ، رویاها قوی ترین نیرومحرکه افراد در طول تاریخ بودند. رویای پرواز بود که برادران رایت را با امکانات ناچیز به چنان موفقیت بزرگی رساند. رویای آزادی بود که چنان قدرتی به ماندلا بخشید و رویای یک کشف بزرگ بود که باعث شد ادیسون ده هزار بار تلاش کند .
حالا شما بگید ، آیا رویایی ندارید که ارزش حرکت ، شروع و تغییر داشته باشد ؟
آیا رویای شما به تحمل کردن سختی های تغییر نمی ارزد ؟
آیا نمی خواهید دنبال رویای خود بروید ؟
و آیا رویای شما دلیل کافی برای شروع و تغییر نیست ؟
در پایان تبریک میگم به خاطر وقت گذاشتن برای خواندن این مقاله چون امروزه افراد کمی هستند که وقتشان را برای خواندن یک مطلب مهم بذارند . ضمنا باید این را اضافه کنم که اگر به دنبال پیدا کردن چرایی و دلیل برای تغییر هستید این مقاله برای شما کافیست.